1ـ اگر خواب ببینید صورتحساب به شما می دهند تا پرداخت کنید، معنایش این است که در وضعیتی خطرناک قرار خواهید گرفت و امکان دارد برای آزادی خود متوسل به قانون شوید. اما اگر ببینید صورتحساب را پرداخت می کنید، نشانه آن است که از نزاع شدید به صلح خواهید رسید. 2ـ اگر خواب ببینید به دیگران صورتحساب می دهید، حاکی از آن است که پیشامدهای ناخوشایندی به وقوع می پیوندد و روال عادی زندگی به هم می ریزد. 3ـ اگر زنی کتابداردر خواب ببیند که صورتحساب کتابها را جمع می زند، معنایش این است که در امور شخصی و عاطفی دچار مشکل خواهد شد، اگر فردی شایسته مشکل او را حل خواهد کرد و زن از طرف کارفرمایی جدید مورد احترام و تشویق قرار می گیرد.
1ـ اگر خواب ببینید صورتحساب به شما می دهند تا پرداخت کنید، معنایش این است که در وضعیتی خطرناک قرار خواهید گرفت و امکان دارد برای آزادی خود متوسل به قانون شوید. اما اگر ببینید صورتحساب را پرداخت می کنید، نشانه آن است که از نزاع شدید به صلح خواهید رسید. 2ـ اگر خواب ببینید به دیگران صورتحساب می دهید، حاکی از آن است که پیشامدهای ناخوشایندی به وقوع می پیوندد و روال عادی زندگی به هم می ریزد. 3ـ اگر زنی کتابداردر خواب ببیند که صورتحساب کتابها را جمع می زند، معنایش این است که در امور شخصی و عاطفی دچار مشکل خواهد شد، اگر فردی شایسته مشکل او را حل خواهد کرد و زن از طرف کارفرمایی جدید مورد احترام و تشویق قرار می گیرد.
سازندۀ صورت. مصور. نقاش. صورتگر: از نسیم نفسم در چمن صورت ساز بشکفد غنچۀ تصویر بصد شادابی. سالک یزدی (از آنندراج). ، ظاهرساز. ریاکار. متظاهر. مزور. حیله گر. رجوع به صورت سازی شود
سازندۀ صورت. مصور. نقاش. صورتگر: از نسیم نفسم در چمن صورت ساز بشکفد غنچۀ تصویر بصد شادابی. سالک یزدی (از آنندراج). ، ظاهرساز. ریاکار. متظاهر. مزور. حیله گر. رجوع به صورت سازی شود
چگونگی. چونی. مثل. ماجرا: صورت حال و خصم خاقانی مثل مار و باغبان افتاد. خاقانی. صورت حال به نوح بن منصور انها کرد. (ترجمه تاریخ یمینی) و معتمدی بنزدیک انوشیروان فرستاد و از صورت حال بیاگاهانید. (کلیله و دمنه). بسابقۀ معرفتی که میان ما بود، صورت حالش بگفتم. (گلستان). حال سعدی تو ندانی که ترا دردی نیست دردمندان خبر ازصورت حالش دارند. سعدی
چگونگی. چونی. مَثَل. ماجرا: صورت حال و خصم خاقانی مثل مار و باغبان افتاد. خاقانی. صورت حال به نوح بن منصور انها کرد. (ترجمه تاریخ یمینی) و معتمدی بنزدیک انوشیروان فرستاد و از صورت حال بیاگاهانید. (کلیله و دمنه). بسابقۀ معرفتی که میان ما بود، صورت حالش بگفتم. (گلستان). حال سعدی تو ندانی که ترا دردی نیست دردمندان خبر ازصورت حالش دارند. سعدی